نوتر از جامه ی بهار در هرسال
آبی تر از چشمان زیبای دریا
به رستگاری دست های مادر
به پهنای سینه ی آسمان
که خورشید تپنده را درون خود دارد
هر آن چه که از این ها پاک تر ، زیباتر ،شناسایی ،
احساس من بود در آغوش گرم پیکران کوچک روح های بزرگ
در این آغوش
هرچه غربت است می سوزد
هرچه سرماست می ریزد
هرچه آرزوست می روید
در آن نگاه
هرچه غصه ست می میرد
هرچه شادی است می آید
در این اتاق میان نگاه های پاک و قلب های داغ
من به زندگی می رسم
عشق می شوم
اگر چه مادرم
اینجا مادرتر
اگر چه آموزگارم
اینجا دانش آموزتر
میان دامنم گل های رنگارنگ
چنان چون گل ها میان چین چین دامن کوهساران
هرکدام رنگی ، هرکدام نامی
کلامشان مهر است
نگاهشان جان است
پر از خنده باد لب هاتان
پر از مستی و شور باد روزگارتان
دختران من
دختران مهر
( تقدیم به دوستان ناب و عزیزم در کلاس مهر 2
آنان که احساسشان چون چشمه ی پاک در جوشش است
دخترانی که از میان دست هایشان عشق جوانه می زند
پیکر کوچکشان روحی بزرگ را در خود دارد
و اندیشه اشان مرا آموزگار است )